زن و شوهری با کشتی به مسافرت رفتند. کشتی چند روز را آرام در حرکت بود که ناگهان طوفانی آمد و موج های هولناکی به راه انداخت، کشتی پر از آب میشد. ترس همگان را فراگرفت و ناخدا می گفت که همه در خطرند و نجات از این گرفتاری نیاز به معجزه خداوندی دارد. زن… بیشتر »
کلید واژه: "خدا"
سهراب سپهری چقدر زیبا گفت: ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ! ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ… ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ… ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩﻱ… ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱ… ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩﻱ… ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ… ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ… ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ… بیشتر »
? روزی رسان فقط خداست ? هارون الرشید به بهلول گفت : مى خواهم که روزى تو را مقرر کنم تا فکرت آسوده باشد. بهول گفت : مانعى ندارد ولى سه عیب داد. ? اول : نمى دانى به چه چیزى محتاجم ، تا مهیا کنى . ? دوم : نمى دانى چه وقت مى خواهم . ? سوم : نمى دانى چه قدر… بیشتر »
ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪو ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ. پزشکان چشمان اوراجراحی کردند. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان ، برگ تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩند تا هزینه ی جراحی را بپردازد . پیرﻣﺮﺩ همینکه برگه را گرفت ؛ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ نمود. به… بیشتر »
خانه زندگیات که اجارهای باشد؛ دائم به کودکت میگویی: میخ نکوب روی دیوارها نقاشی نکش و مراقب خانه باش… اما این همه مراقبت برای چیست؟! چون خانه مال تو نیست، مال صاحبخانهست چون این خانه دست تو امانت است و بعد باید پاسخگو باشی خانهی دلت چطور؟!… بیشتر »
آخرین نظرات