زمان تهیه: ۳۰ دقیقه
● مواد لازم برای شش نفر
▪ ۲۴۰ گرم پنیر پیتزا
▪ دوسوم فنجان شیر
▪ یک چهارم فنجان پنیر پارمسان
▪ یک هشتم قاشق چایخوری فلفل
▪ دو فنجان مرغ خردشده
▪ ۲۵۰ گرم کلم بروکلی
▪ نصف فنجان فلفل دلمه خردشده
▪ لازانیای ورقه ای به تعداد لازم
● طرز تهیه
یک قابلمه را از آب پر کرده و روی حرارت قرار دهید. پس از به جوش آمدن لازانیاها در آن آب بگذارید، پس از پخته شدن لازانیاها، آنها را در سبد ریخته و روی آن، آب سرد بگیرید. در یک ظرف مناسب پنیر را ریخته، بر روی حرارت ملایم بگذارید، سپس شیر را به آرامی به آن اضافه کنید. با آب شدن پنیر پیتزا؛ پنیر پارمسان را نیز به آن بیفزائید. بعد مرغ خردشده را با کلم بروکلی و فلفل و نمک و مقداری از سس به خوبی مخلوط کرده و پس از این مخلوط روی لازانیا بریزید و به آرامی آن را بپیچید. این ساندویچ ها را درون فویل قرار دهید و درون فر که از قبل با دمای ۳۵۰ درجه فارنهایت گرم شده، برای ۲۵ تا ۳۰ دقیقه قرار دهید.
● ارزش غذایی برای هر نفر
▪ ۲۷ گرم چربی
▪ ۹۲ میلی گرم کلسترول
▪ ۲۵۷ میلی گرم سدیم
▪ ۳۱ گرم کربوهیدرات
▪ ۲۵ گرم پروتئین
▪ ۳۹ کیلو کالری
امام رضا عليه السّلام از پدران بزرگوارش: روايت فرمود كه: امير المؤمنين عليه السّلام فرموده است:
به وسيله استغفار خود را خوش بو كنيد، مبادا بوى بد گناهان شما را رسوا كند.
منبع: شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى ؛ ص 321
بوسیدن فرزند پرخاشگری او را کاهش میدهد!
بوسیدن فرزند انرژی های اضافی او را تخلیه میکند!
بوسیدن فرزند باعث میشود رابطه عاطفی و روانی بین فرزند و والدین تقویت شود!
بوسیدن فرزند باعث میشود که کودک در کنار والدین احساس امنیت بیشتری بکند!
بوسیدن فرزند اشتهای روانی و غذایی او را افزایش میدهد!
بوسیدن فرزند یک نوع تن آرامی را برای او فراهم میکند!
هنگام بوسیدن فرزند میتوان سفارش های لازم تربیتی و آموزشی را به او گوشزد کرد (در این موقعیت همکاری کودک بالاست).
نکته آخر: بچه هایتان را خیلی ببوسید مخصوصاً دست های انها را
دست هایشان را روی گونه تان بگذارید. چون دست مغز دوم و یک عضو کلیدی و بسیار مهم است!
خانمی دستش را بريده بود اندازه ای كه نياز به بخيه زدن داشت. با شوهرش آمده بود. وقتي خواست روی تخت دراز بكشد. شوهرش نشست و سرش را روی پاهايش گذاشت. تمام طول بخيه زدن دستش را گرفت و نازش را كشيد و قربان صدقه اش رفت.
وقتی رفتند هر كسی چيزی گفت،
يكی گفت زن ذليل،
يكی گفت لوس،
یكی چندشش شده بود،
و ديگری حالش بهم خورده بود!
يادم افتاد به خاطره ای دور روی همان تخت.
خاطره زنی با سر شكسته كه هر چه گفتم چطور شكست فقط گريه كرد و مردی كه می ترسيد از پاسخ زن.
زن آنقدر از بخيه زدن ترسيده بود كه باز هم دست مرد را طلب می كرد و مرد آنقدر دريغ كرد كه من كنارش نشستم و دستش را گرفتم
و آرام در گوشش گفتم لياقت دستانت بيشتر از اوست.
اما وقتی آن ها رفتند كسی چيزی نگفت!
هيچكس چندشش نشد …
و هيچ كس حالش بهم نخورد …
همه چيز عادی به نظر آمد …
و من فكر كردم ما مردمی هستيم كه به ديدن آدمی برسر دار بيشتر عادت داريم تا ديدن مرد و زنی عاشق.
بیایید دنیا را جای خوبی برای زیستن کنیم!
آخرین نظرات