راز هایت را به دو نفر بگو… “خودت و خدایت “ در تنگنا به دو چیز تکیه کن… “صبر و دعا” در دنیا مراقب دو چیز باش… “پدر و مادر” از دو چیز نترس که به دست خداست… “روزی و مرگ” و به یک چیز… بیشتر »
کلید واژه: "خدا"
?نامه واقعی به خدا ( این نامه هم اکنون در موزه گلستان نگهداری میشود) این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای… بیشتر »
?حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود ، مردی میان سال در زمین کشاورزی مشغول کار بود . حاکم بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند . روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او… بیشتر »
در اعتمادت به خدا، مثل کودکی باش که وقتی پدرش او را به هوا پرت میکند میخندد و نمی هراسد چرا که ایمان دارد که پدر او را در آغوش خواهد گرفت…✨ بیشتر »
????? گویند روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند. او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟ گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او… بیشتر »
آخرین نظرات