بازی درمانی یک تعامل کمکی بین کودک و بزرگسال اموزش دیده است که از طریق ارتباط نمادین در بازی ،در جست و جوی راههایی برای کاهش اشفتگی هیجانی کودک است.به طوری که کودک در طی تعاملات بین فردی با درمانگر،پذیرش، تخلیه هیجانی، کاهش اثرات رنج اور، جهت دهی مجدد تکانه ها و تجربه هیجانی تصحیح شده را تجربه می کند
هدف از بازی درمانی ایجاد یک محیط صمیمانه و راحت است تا کودک بتواند در هنگام درمان از توانایی های خود در حل مشکلات بهره بگیرد.بازی درمانگر بدون توجه به ارزش ها و رفتار های پذیزفته شده کودک را درک می کند .او با منعکس کردن ان چه که کودک می گوید،افکار و احساسات وی را اصلاح می کند.بر اساس این واقعیت ،بازی به وسیله ای تبدیل می شود که کودک می تواند از طریق ان ،به ضمیر ناخود اگاه خود بپردازد و احساسات ،ترس ها و نگرانی های خود را ابراز نماید.
بازی درمانی روشی است که به وسیله آن، ابزارهای طبیعی بیان حالت کودک، یعنی بازی، به عنوان روش درمانی وی به کار گرفته می شوند تا به کودک، کمک کند تا فشارهای احساسی خویش را تحت کنترل قرار دهد. همچنین تکنیک های بازی درمانی در مورد کودکان سه تا هشت ساله به کار میرود که مشکلات خانوادگی (مانند طلاق والدین) دارند، ناخن می جوند، دچار شب ادراریاند، اختلال رفتاری دارند، بیش- فعال اند، در روابط گروهی موفق نیستند و یا قربانی سوء استفاده از کودکان شده اند. این نوع درمان در مورد تعلیم وتربیت کودکان استثنایی نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است.
کودک درزندگی روزانه نیازمند است که خود را از نگرانیهایی که فشار محیط در او ایجاد میکند رها سازد. بازی بهترین وسیله ای است که او را در رسیدن به این هدف از راه تغییر عواطف کمک می کند. کودک میتواند احتیاجات و امیال سرکوفته خود را از راه بازیهای گوناگون ارضا کند. همچنین بازی او را قادر میسازد که نقشههایی را برای حل مسایل خود طرح کند که در تامین بهداشت روانی تاثیر بسزایی دارد .
در بازیدرمانی کلاسیک که در یک اتاق بازی با ابعاد معمولی اجرا میشود و در آن انواع اسباببازیها و وسایل هنری وجود دارد، درمانگر سعی میکند رابطه گرم و صمیمانهای با کودک برقرار کند. وی کودک را همانگونه که هست میپذیرد و به او اجازه میدهد ابتکار عمل را به دست گیرد و سعی نمیکند وی را تغییر دهد یا مداخله خاصی انجام دهد و به بازیهای کودک خط بدهد. درمانگر جوی توأم با احساس امنیت و سهلگیری ایجاد میکند تا کودک خیلی راحت خودش را ابراز نماید. وی احساسات کودک را میپذیرد و آن را به گونهای منعکس میکند تا خودشناسی کودک افزایش یابد. درمانگر به جای “کمک” به کودکان در حل مسایل به آنها اجازه میدهد مسایل خود را به روش خویش حل کنند. وی فقط محدودهها را مشخص میکند و به آنها کمک میکند مسئولیتپذیر باشند. در بازیدرمانی کلاسیک، اعتقاد بر این است که این نحوه رفتار درمانگر، گرایش طبیعی کودک به کمال را افزایش میدهد. در این نوع بازیدرمانی، بیشتر بر رابطه و تقویت گرایش طبیعی کودکان تأکید میشود تا بر هدفهای درمانبخش. اما هدفهای کلی بازیدرمانی کلاسیک عبارتند از:
تقویت عزت نفس کودکان
مسئولیتپذیری
خودپذیری
احساس اقتدار و خودفرمانی
مقبولیت اجتماعی
۷ روش برای کنار آمدن با بدقلق ها
برای همه ما پیش آمده که سروکارمان با افراد بدقلق بیفتد. این افراد اشکال مختلفی دارند. بعضی از آنها اهل جر و بحث هستند و بعضی بددهن، یک دنده و لجباز، عصبانی یا دعوایی هستند. چطور باید با چنین افرادی که اتفاقاً تعدادشان کم هم نیست کنار بیاییم؟ بیایید این طور به مساله نگاه کنیم که آدم های عصبانی داد می زنند که شنیده بشوند. آنها به دنبال احترام و عشق هستند. می خواهند احساس کنند که مهم هستند، فقط نمی دانند راه درست کسب آنچه می خواهند کدام است. توصیه های زیر در مواجهه با چنین افرادی به کارتان می آید؛
۱) در بحبوحه بحران خونسرد باقی بمانید. بی حرکت بمانید و چیزی نگویید. بگذارید بحران سیر طبیعی خودش را بپیماید، حتی در آن زمان که شخص عصبانی سعی می کند شما را برانگیزاند تا شما هم در مقابل او فریاد بزنید اما ارزش ندارد.
۲) اجازه بدهید طرف هرچه می خواهد حرف بزند. او به زودی خسته خواهد شد. گاهی آنها فقط همین را می خواهند؛ اینکه کسی به آنها گوش بدهد که احساس کنند مهم هستند. همه دلشان می خواهد مهم باشند. فقط بعضی ها این حس را طوری بروز می دهند که نتیجه عکس می دهد.
۳) صادقانه از دیدگاه طرف مقابل به قضیه نگاه کنید. خود را به جای او بگذارید. هیچ وقت نگویید «تو اشتباه می کنی» . حتی با جدیت دنبال نقاط مشترک بگردید و بر آنها تاکید کنید.
۴) این عبارت تاثیر فوق العاده ای دارد؛ «بله، بله، دقیقاً می فهمم تو چه می گویی، منظورت این است که…» این کلمات به طرف مقابل نشان می دهد که حرف او را شنیده اید. معمولاً آنها فقط همین را می خواهند؛ می خواهند که برایشان ارزش قائل شویم. اگر سر بعضی چیزها توافق کنید آرام آرام عصبانیت و مقاومت طرف مقابل را در هم می شکنید.
۵) اگر گفت وگو دارد به بددهنی و بدزبانی کشیده می شود آن را متوقف کنید. دست هایتان را به علامت تسلیم بالا ببرید و قاطعانه اما با آرامش بگویید؛ «تو الان خیلی عصبانی هستی و چیزهایی می گویی که واقعاً آن طور فکر نمی کنی (از شک و تردید خودتان به او امتیاز بدهید) پس من به سهم خود معذرت می خواهم. بعداً وقتی آرام شدی با هم صحبت می کنیم.» بعد از اتاق بیرون بروید یا از طرف بخواهید اتاق را ترک کند.
۶) اگر شما اشتباه کرده اید سریع بپذیرید و مسوولت آن را به گردن بگیرید. بگویید؛ «حق کاملاً با توست، اشتباه از من بود و من برای جبران…» حتی اگر خودتان قانع نشده اید که اشتباه کرده اید حداقل از شک و تردید خود بهره مثبت بگیرید؛ «ممکن است من اشتباه کرده باشم. بیا دوباره موضوع را با هم مرور کنیم.» هیچ کس با چنین روشی مخالفت نمی کند.
این کلمات قدرت شگفت انگیزی دارند. به این ترتیب هم به نظر طرف مقابل احترام گذاشته اید و هم تنش موجود در فضا را کاهش می دهید. شاید خود شما هم از تغییر روحیه طرف تعجب کنید که می گوید؛ «بله، تو اشتباه می کنی اما چیز مهمی نیست، همه اشتباه می کنند.» اشتیاق شما برای اینکه نشان بدهید او درست می گفته و شما اشتباه می کردید باعث می شود فضای درگیری تلطیف بشود. اگر شجاعت این را داشته باشید که بپذیرید طرف مقابل بر حق بوده رضایت خاطر بیشتری هم احساس می کنید. معمولاً کسی که شما را به باد انتقاد می گیرد در مقابل چنین صحبتی متعجب می شود و از فکر درگیری می گذرد چون دیگر چیزی برای جر و بحث باقی نمی ماند.
۷) اگر کسی که هر روز با او سروکار دارید مثل همسر، رئیس یا همکارتان از آن دسته افراد منفی باف، دعوایی، جر و بحثی یا نظیر آن است از قدرت تجسم خلاق بهره بگیرید.
طرف مقابلتان را به صورت فرشته مهربانی تجسم کنید که انسان بودن را تجربه می کند. سعی کنید حداقل یک جنبه خوشایند در رفتار او بیابید و همیشه پیش از رویارویی با وی او را با همان ویژگی خوشایند تصور کنید. درباره آدم های بدقلقی که در گذشته با آنها سروکار داشتید فکر کنید و ببینید با آنها چه رفتاری داشتید. آیا همیشه وسوسه می شدید به آنها بفهمانید اشتباه می کردند و سعی می کردید خودتان را ثابت کنید؟ آیا هیچ وقت توانسته اید از روی ظاهر آنها بفهمید واقعاً دلشان می خواهد کسی به حرف آنها گوش بدهد، آنها را دوست داشته باشد و به آنها احترام بگذارد؟ آیا تا به حال قدرت تجسم خلاق را امتحان کرده اید؟۷ روش برای کنار آمدن با بدقلق ها
۷ روش برای کنار آمدن با بدقلق هابرای همه ما پیش آمده که سروکارمان با افراد بدقلق بیفتد. این افراد اشکال مختلفی دارند. بعضی از آنها اهل جر و بحث هستند و بعضی بددهن، یک دنده و لجباز، عصبانی یا دعوایی هستند. چطور باید با چنین افرادی که اتفاقاً تعدادشان کم هم نیست کنار بیاییم؟ بیایید این طور به مساله نگاه کنیم که آدم های عصبانی داد می زنند که شنیده بشوند. آنها به دنبال احترام و عشق هستند. می خواهند احساس کنند که مهم هستند، فقط نمی دانند راه درست کسب آنچه می خواهند کدام است. توصیه های زیر در مواجهه با چنین افرادی به کارتان می آید؛
۱) در بحبوحه بحران خونسرد باقی بمانید. بی حرکت بمانید و چیزی نگویید. بگذارید بحران سیر طبیعی خودش را بپیماید، حتی در آن زمان که شخص عصبانی سعی می کند شما را برانگیزاند تا شما هم در مقابل او فریاد بزنید اما ارزش ندارد.
۲) اجازه بدهید طرف هرچه می خواهد حرف بزند. او به زودی خسته خواهد شد. گاهی آنها فقط همین را می خواهند؛ اینکه کسی به آنها گوش بدهد که احساس کنند مهم هستند. همه دلشان می خواهد مهم باشند. فقط بعضی ها این حس را طوری بروز می دهند که نتیجه عکس می دهد.
۳) صادقانه از دیدگاه طرف مقابل به قضیه نگاه کنید. خود را به جای او بگذارید. هیچ وقت نگویید «تو اشتباه می کنی» . حتی با جدیت دنبال نقاط مشترک بگردید و بر آنها تاکید کنید.
۴) این عبارت تاثیر فوق العاده ای دارد؛ «بله، بله، دقیقاً می فهمم تو چه می گویی، منظورت این است که…» این کلمات به طرف مقابل نشان می دهد که حرف او را شنیده اید. معمولاً آنها فقط همین را می خواهند؛ می خواهند که برایشان ارزش قائل شویم. اگر سر بعضی چیزها توافق کنید آرام آرام عصبانیت و مقاومت طرف مقابل را در هم می شکنید.
۵) اگر گفت وگو دارد به بددهنی و بدزبانی کشیده می شود آن را متوقف کنید. دست هایتان را به علامت تسلیم بالا ببرید و قاطعانه اما با آرامش بگویید؛ «تو الان خیلی عصبانی هستی و چیزهایی می گویی که واقعاً آن طور فکر نمی کنی (از شک و تردید خودتان به او امتیاز بدهید) پس من به سهم خود معذرت می خواهم. بعداً وقتی آرام شدی با هم صحبت می کنیم.» بعد از اتاق بیرون بروید یا از طرف بخواهید اتاق را ترک کند.
۶) اگر شما اشتباه کرده اید سریع بپذیرید و مسوولت آن را به گردن بگیرید. بگویید؛ «حق کاملاً با توست، اشتباه از من بود و من برای جبران…» حتی اگر خودتان قانع نشده اید که اشتباه کرده اید حداقل از شک و تردید خود بهره مثبت بگیرید؛ «ممکن است من اشتباه کرده باشم. بیا دوباره موضوع را با هم مرور کنیم.» هیچ کس با چنین روشی مخالفت نمی کند.
این کلمات قدرت شگفت انگیزی دارند. به این ترتیب هم به نظر طرف مقابل احترام گذاشته اید و هم تنش موجود در فضا را کاهش می دهید. شاید خود شما هم از تغییر روحیه طرف تعجب کنید که می گوید؛ «بله، تو اشتباه می کنی اما چیز مهمی نیست، همه اشتباه می کنند.» اشتیاق شما برای اینکه نشان بدهید او درست می گفته و شما اشتباه می کردید باعث می شود فضای درگیری تلطیف بشود. اگر شجاعت این را داشته باشید که بپذیرید طرف مقابل بر حق بوده رضایت خاطر بیشتری هم احساس می کنید. معمولاً کسی که شما را به باد انتقاد می گیرد در مقابل چنین صحبتی متعجب می شود و از فکر درگیری می گذرد چون دیگر چیزی برای جر و بحث باقی نمی ماند.
۷) اگر کسی که هر روز با او سروکار دارید مثل همسر، رئیس یا همکارتان از آن دسته افراد منفی باف، دعوایی، جر و بحثی یا نظیر آن است از قدرت تجسم خلاق بهره بگیرید.
طرف مقابلتان را به صورت فرشته مهربانی تجسم کنید که انسان بودن را تجربه می کند. سعی کنید حداقل یک جنبه خوشایند در رفتار او بیابید و همیشه پیش از رویارویی با وی او را با همان ویژگی خوشایند تصور کنید. درباره آدم های بدقلقی که در گذشته با آنها سروکار داشتید فکر کنید و ببینید با آنها چه رفتاری داشتید. آیا همیشه وسوسه می شدید به آنها بفهمانید اشتباه می کردند و سعی می کردید خودتان را ثابت کنید؟ آیا هیچ وقت توانسته اید از روی ظاهر آنها بفهمید واقعاً دلشان می خواهد کسی به حرف آنها گوش بدهد، آنها را دوست داشته باشد و به آنها احترام بگذارد؟ آیا تا به حال قدرت تجسم خلاق را امتحان کرده اید؟۷ روش برای کنار آمدن با بدقلق ها
۷ روش برای کنار آمدن با بدقلق هابرای همه ما پیش آمده که سروکارمان با افراد بدقلق بیفتد. این افراد اشکال مختلفی دارند. بعضی از آنها اهل جر و بحث هستند و بعضی بددهن، یک دنده و لجباز، عصبانی یا دعوایی هستند. چطور باید با چنین افرادی که اتفاقاً تعدادشان کم هم نیست کنار بیاییم؟ بیایید این طور به مساله نگاه کنیم که آدم های عصبانی داد می زنند که شنیده بشوند. آنها به دنبال احترام و عشق هستند. می خواهند احساس کنند که مهم هستند، فقط نمی دانند راه درست کسب آنچه می خواهند کدام است. توصیه های زیر در مواجهه با چنین افرادی به کارتان می آید؛
۱) در بحبوحه بحران خونسرد باقی بمانید. بی حرکت بمانید و چیزی نگویید. بگذارید بحران سیر طبیعی خودش را بپیماید، حتی در آن زمان که شخص عصبانی سعی می کند شما را برانگیزاند تا شما هم در مقابل او فریاد بزنید اما ارزش ندارد.
۲) اجازه بدهید طرف هرچه می خواهد حرف بزند. او به زودی خسته خواهد شد. گاهی آنها فقط همین را می خواهند؛ اینکه کسی به آنها گوش بدهد که احساس کنند مهم هستند. همه دلشان می خواهد مهم باشند. فقط بعضی ها این حس را طوری بروز می دهند که نتیجه عکس می دهد.
۳) صادقانه از دیدگاه طرف مقابل به قضیه نگاه کنید. خود را به جای او بگذارید. هیچ وقت نگویید «تو اشتباه می کنی» . حتی با جدیت دنبال نقاط مشترک بگردید و بر آنها تاکید کنید.
۴) این عبارت تاثیر فوق العاده ای دارد؛ «بله، بله، دقیقاً می فهمم تو چه می گویی، منظورت این است که…» این کلمات به طرف مقابل نشان می دهد که حرف او را شنیده اید. معمولاً آنها فقط همین را می خواهند؛ می خواهند که برایشان ارزش قائل شویم. اگر سر بعضی چیزها توافق کنید آرام آرام عصبانیت و مقاومت طرف مقابل را در هم می شکنید.
۵) اگر گفت وگو دارد به بددهنی و بدزبانی کشیده می شود آن را متوقف کنید. دست هایتان را به علامت تسلیم بالا ببرید و قاطعانه اما با آرامش بگویید؛ «تو الان خیلی عصبانی هستی و چیزهایی می گویی که واقعاً آن طور فکر نمی کنی (از شک و تردید خودتان به او امتیاز بدهید) پس من به سهم خود معذرت می خواهم. بعداً وقتی آرام شدی با هم صحبت می کنیم.» بعد از اتاق بیرون بروید یا از طرف بخواهید اتاق را ترک کند.
۶) اگر شما اشتباه کرده اید سریع بپذیرید و مسوولت آن را به گردن بگیرید. بگویید؛ «حق کاملاً با توست، اشتباه از من بود و من برای جبران…» حتی اگر خودتان قانع نشده اید که اشتباه کرده اید حداقل از شک و تردید خود بهره مثبت بگیرید؛ «ممکن است من اشتباه کرده باشم. بیا دوباره موضوع را با هم مرور کنیم.» هیچ کس با چنین روشی مخالفت نمی کند.
این کلمات قدرت شگفت انگیزی دارند. به این ترتیب هم به نظر طرف مقابل احترام گذاشته اید و هم تنش موجود در فضا را کاهش می دهید. شاید خود شما هم از تغییر روحیه طرف تعجب کنید که می گوید؛ «بله، تو اشتباه می کنی اما چیز مهمی نیست، همه اشتباه می کنند.» اشتیاق شما برای اینکه نشان بدهید او درست می گفته و شما اشتباه می کردید باعث می شود فضای درگیری تلطیف بشود. اگر شجاعت این را داشته باشید که بپذیرید طرف مقابل بر حق بوده رضایت خاطر بیشتری هم احساس می کنید. معمولاً کسی که شما را به باد انتقاد می گیرد در مقابل چنین صحبتی متعجب می شود و از فکر درگیری می گذرد چون دیگر چیزی برای جر و بحث باقی نمی ماند.
۷) اگر کسی که هر روز با او سروکار دارید مثل همسر، رئیس یا همکارتان از آن دسته افراد منفی باف، دعوایی، جر و بحثی یا نظیر آن است از قدرت تجسم خلاق بهره بگیرید.
طرف مقابلتان را به صورت فرشته مهربانی تجسم کنید که انسان بودن را تجربه می کند. سعی کنید حداقل یک جنبه خوشایند در رفتار او بیابید و همیشه پیش از رویارویی با وی او را با همان ویژگی خوشایند تصور کنید. درباره آدم های بدقلقی که در گذشته با آنها سروکار داشتید فکر کنید و ببینید با آنها چه رفتاری داشتید. آیا همیشه وسوسه می شدید به آنها بفهمانید اشتباه می کردند و سعی می کردید خودتان را ثابت کنید؟ آیا هیچ وقت توانسته اید از روی ظاهر آنها بفهمید واقعاً دلشان می خواهد کسی به حرف آنها گوش بدهد، آنها را دوست داشته باشد و به آنها احترام بگذارد؟ آیا تا به حال قدرت تجسم خلاق را امتحان کرده اید؟
آخرین نظرات