در کانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کردند.
پیرمرد به اشتباهش اعتراف کرد ولی کار خودش را اینگونه توجیه کرد:
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم،
قاضی گفت:
تو خودت می دانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه می کنم و میدانم که توانایی پرداخت آنرا نداری به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم،
در آن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و درخواست کرد به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود سپس ایستاد و به حاضرین در جلسه گفت:
همه شما محکوم هستید و باید هر کدام ده دلار: جریمه پرداخت کنید چون شما در شهری زندگی می کنید که فقیری مجبور می شود تکه ای نان دزدی کند؛
در آن جلسه دادگاه ۴٨٠ دلار جمع شد و قاضی آن را به پیرمرد بخشید….!!
اجازه ندهیم انسانیت در ما بمیرد
مرگ انسانیت مرگ خوبیهاست
فردا فرزند من و تو قرار است در این سرزمین زندگي کند
خوشبختی فرزندانمان در جامعه ای که انسانیت درآن مرده هیچ تضمینی ندارد.





آخرین نظرات