آورده اند که یکی از بازرگانان بغداد با غلام خود در کشتی نشسته و به عزم بصره در حرکت بودند. در همان کشتی بهلول و جمعی دیگر نیز حاضر بودند. غلام از تلاطم دریا وحشت داشت و مدام گریه و زاري می کرد. مسافران از گریه و زاري آن غلام به ستوه آمدند. از آن میان… بیشتر »
آخرین نظرات