داستانی آموزنده
─═इई ???ईइ═─
پادشاهی قصد نوشیدن آب از جویباری را داشت ، شاهینش به جام زد و آب بر روی زمین ریخت . پادشاه عصبانی شد و با شمشیر به شاهین زد
پس از مرگِ شاهین ، پادشاه در مسیر آب ، ماری بسیار سمی دید که مُرده و آب را مسموم کرده بود . وی از کشتن شاهین بسیار متاثر گشت
مجسمه ای طلایی از شاهین ساخت
بر یکی از بالهایش نوشت : یک دوست همیشه دوست شما است حتی اگر کارهایش شما را برنجاند
روی بال دیگرش نوشت : هر عملی که از روی خشم باشد محکوم به شکست است …
و شاهینی که دیگر زنده نشد !
─═इई ???ईइ═─
آخرین نظرات