10 سوال اساسی که هر نفر قبل از ازدواج باید از خودش بپرسد:
اول: چرا می خواهی ازدواج کنی؟
(چه انگیزه ای باعث می شود شما بخواهید ازدواج کنید، آیا صرفا نیاز های روحی روانی، عاطفی یا حتی جنسی است یا واقعا از عمق وجود نسبت به زندگی زناشویی و مشترک احساس رغبت می کنید، چقدر ملاک ها و معیار های شما درست و همیشگی است، کمی بیشتر فکر کنید!)
دوم: چه کسانی مشوق شما برای ازدواج هستند؟
(چقدر از صمیم قلب و بدون در نظر گرفتن خانواده و یا اجتماع مایل به ازدواج هستید و تا چه اندازه محیط زندگی شما سبب این اتفاق شده است، مشوقان شما چه کسانی هستند و تا چه اندازه محیط، نیازها و یا دیگران سبب گرمی رابطه شما شده اند)
سوم: بعد از ازدواج چه چیزهایی بدست می آورید که هم اکنون ندارید؟
(دقیقا باید بدانید که بعد از ازدواج چه چیزهایی عایدتان می شود، هرگز فراموش نکنید که چیزهای باارزشی را هم از دست خواهید داد!)
چهارم: چقدر بعد از ازدواج ممکن است شخصیت شما تغییر کند؟
(همسر و شریک شما شخصیت فعلی شما را ملاک یک عمر زندگی خویش قرار داده است، اگر فکر می کنید که ممکن است در آینده شخصیت شما تغییر کند وهنوز ثبات شخصیتی ندارید پس باید بیشتر به این موضوع بپردازید!)
پنجم: چقدر احتمال می دهید شخصیت همسر شما بعد از ازدواج تغییر کند؟
(شناخت درست شما سبب بروز اتفاقات خوب می شود و شناخت ناقص یا بعضا اشتباه سبب بروز پشیمانی خصوصا در مقوله ازدواج! پس به این مساله بخوبی دقت کنید و در این موارد مشاوره ازدواج الزامی می باشد!)
ششم: آیا دوست دارید مادر یا پدر باشید؟
(چقدر آمادگی ازدواج را دارید، آیا می دانید تعهد یک مادر و یا یک پدر چیست؟ آیا با نحوه ایجاد کانون خانواده آشنایی دارید و راه های ساخت کانون خانواده خویش را می شناسید و در مسیر درست گام برمی دارید؟!)
هفتم: چقدر به همسر خود بعنوان یک تکیه گاه نگاه می کنید؟
(آیا می دانید که گاهی اوقات تکیه کردن به شخص خاصی میتواند بسیار شکننده و تخریب کننده باشد و گاهی سبب سازندگی و تشکیل یه خانواده پایدار و کامل شود، وابستگی شما به همسرتان از یک نظر خوب و نظر دیگر بد است، بسته به شخصیت شما در خانواده این مساله تعیین کننده است!)
هشتم: پدر و مادر شما چقدر در شکل گیری این رابطه موثر بوده اند؟
(حتما توجه داشته باشید که ازدواج اتصال دو خانواده به یکدیگر است و نه اتصال دو فرد پس الزاما باید میزان سازگاری دو خانواده، سطح فرهنگی و مذهبی دو خانواده نیز توسط مشاور سنجیده شود، از سوی دیگر پدر و مادر بعنوان نزدیک ترین افراد خانواده فعلی به شما نقش مهمی در تصمیمگیری شما دارند، پس اینکه پدر و مادر شما چقدر در شکل گیری این رابطه دخیل بوده اند هم می تواند خوب باشد و سبب اطمینان از تصمیم شما باشد و هم می تواند مساله غیرعقلانی باشد که صرفا با یک خواستگاری سنتی و حمایت والدین شماانجام گرفته است، که چنین ازدواجی می تواند خطرناک باشد و نیاز به انجام تست های مرتبط بهمراه مشاوره ازدواج دارد، از سوی دیگر تا چه اندازه قومیت ها مذهب ها و سنت های مشترک بین خانواده شما و همسرتان وجود دارد، عدم وجود این پیوندها در آینده سبب تشدید اختلاف شما خواهد شد.)
نهم: آیا فکر می کنید بقدر کافی همسرتان را می شناسید؟
( آیا در لحظات شادی، خشم ، ناراحتی و …. بقدر کافی در کنار همسر آینده تان بوده اید! و آیا بدرستی او را می شناسید!)
دهم: چقدر همسرتان را دوست دارید؟
(افرادی هستند که میزان دوست داشتن همسرشان در قبل و بعد از ازدواج تغییر می کند، اگر چشم هایتان را ببندید و به قلبتان مراجعه کنید متوجه می شوید که این کلمات را تنها از روی عادت و یا بدلیل قرار گرفتن در این شرایط خاص بیان می کنید و آیا ممکن است زمانی که شرایط بعد از ازدواج تغییر می کند دیگر میلی به دوست داشتن همسر خود نداشته باشید و لذا با ازدواج در واقع دارید مشکلات جدیدی را در زندگیتان شروع می کنیدا)
آخرین نظرات