????????
?گاهی،
برای رهاشدن از زخم های زندگی باید بخشید و گذشت ….
میدانم که بخشیدن کسانی که از آنها زخم خورده ایم، سخت ترین کار دنیاست….
ولی،
تا زمانی که هر صبح چشمان خود را با کینه بازکنیم و
آدمهای، خاطرات تلخ را زنده نگه داریم و در ذهن خود هر روز محاکمه شان کنیم….رنگ آرامش را نخواهیم دید !!
گاه،
چشم ها را ، باید بست و از کنار تمام بد بودنها گذشت..
?
??
موضوع: "تلنگر"
همدیگر را پیر نکنیم
باور کنید تک تک آدمها زخمی اند.
هرکس درد خودش را دارد،
دغدغه و مشغله خودش را دارد.
باور کنید ذهنها خسته اند،
قلبها زخمی اند،زبانها بسته اند.
برای دیگران آرزو کنیم بهترینها را، راحتی را.
یاری کنیم همدیگر را تا زندگی برایمان لذتبخش شود.
آدمها آرام آرام پیر نمیشوند.
آدمها در یک لحظه با یک تلفن،با یک جمله،یک نگاه،یک اتفاق،یک نیامدن،یک دیر رسیدن،یک باید برویم و با یک تمام کنیم پیرمی شوند.
آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند.
آدم را آدم ها پیر میکنند.
سعی کنیم هوای دل همدیگر را بیشتر داشته باشیم.
❤️همدیگر را پیر نکنیم…
در بیمارستان ها وقت شام و ناهار، غذاها خیلے متفاوت است.
?بہ یک نفر سوپ، چلوڪباب مےدهند،
?بہ یڪ نفر دیگر فقط سوپ مےدهند،
?بہ دیگری حتے سوپ هم نمےدهند و مےگویند ڪہ فقط آب بخور
?بہ یڪ ڪسے مےگویند ڪہ حتے آب هم نخور
جالب است ڪہ هیچ ڪدام از این بیماران اعتراض ندارند
زیرا آنها پذیرفتہ اند ڪسے ڪہ این تشخیص ها را دادہ است، طبیب است و حڪیم.
پس اگر خدا بہ بنده هایش ڪم دادہ یا زیاد دادہ، شما گلہ و شڪوہ نڪنید ڪہ چرا بہ او بیشتر دادہ اے و بہ من ڪمتر دادہ اے.
این ڪارها روے حساب و حڪمت است.
چه زود دیر می شود…
در باز شد ،
برپا !… بر جا !
درس اول : بابا آب داد ، ما سیرآب شدیم.
بابا نان داد ، ما سیر شدیم .
اکرم و امین چقدر سیب و انار داشتند ،در سبد مهربانی شان .
و کوکب خانم چقدر مهمان نواز بود .
و چقدر همه منتظر آمدن حسنک بودند .
کوچه پس کوچه های کودکی را به سرعت طی کردیم .
و در زندگی گم شدیم.
همه زیبایی ها رنگ باخت.
نگاه مان سرد شد و دستان مان خسته ،
دیگر باران با ترانه نمی بارد!
و ما کودکان دیروز دلتنگ شدیم
زرد شدیم ، پژمردیم .
و سال هاست وقتی پشت سرمان را نگاه می کنیم،
جز رد پایی از خاطرات خوش بچگی نمی یابیم،
و در ذهن مان جز همهمه زنگ تفریح ، طنین صدایی نیست…!
و امروز چقدر دلتنگ ” آن روزها ” ییم
و هرگز نفهمیدیم ،
چرا برای بزرگ شدن این همه بی تاب بودیم …
آخرین نظرات